اللهم عجل لولیک الفرج

اللهم عجل لولیک الفرج

ای منتظران گنج نهان می آید،،،،آرامش جان عاشقان می آید..آقای تنهای ما
اللهم عجل لولیک الفرج

اللهم عجل لولیک الفرج

ای منتظران گنج نهان می آید،،،،آرامش جان عاشقان می آید..آقای تنهای ما

دانلود سری دوم ایام فاطمیه

مداحی های حاج سعید حدادیان

لینک1

لینک2

لینک3

لینک4

http://www.soog.ir

انسان در لحظه احتضار بعد از یک عمر گناه می تواند توبه کند و توبه

[إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلى اللَّهِ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السوءَ بجَهَلَةٍ ثُمَّ یَتُوبُونَ مِن قَرِیبٍ فَأُولَئک یَتُوب اللَّهُ عَلَیهِمْ وَ کانَ اللَّهُ عَلِیماً حَکیما؛ ً پذیرش توبه از سوى خدا، تنها براى کسانى است که کار بدى را از روى جهالت انجام مى دهند و سپس به زودى توبه مى کنند ، خداوند توبه چنین اشخاصى را مى پذیرد و خدا دانا و حکیم است].


[وَ لَیْستِ التَّوْبَةُ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السیِّئَاتِ حَتى إِذَا حَضرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْت قَالَ إِنى تُبْت الْئََنَ وَ لا الَّذِینَ یَمُوتُونَ وَ هُمْ کفَّارٌ أُولَئک أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَاباً أَلِیما؛ و براى کسانى که کارهاى بد را انجام مى دهند، و هنگامى که مرگ یکى از آنها فرا برسد مى گوید الان توبه کردم ، توبه نیست و نه براى کسانى که در حال کفر از دنیا مى روند، اینها کسانى هستند که عذاب دردناکى براى آنها فراهم کرده ایم].

شرائط پذیرش توبه


در این آیه صریحا مساءله توبه و پاره اى از شرایط آن را بیان مى کند و مى فرماید: [ انما التوبة على الله للذین یعلمون السوء بجهالة؛توبه تنها براى آنها است که گناهى را از روى جهالت انجام مى دهند].

اکنون ببینیم منظور از [جهالت ] چیست ؟ آیا همان جهل و نادانى و بى خبرى از گناه است ، و یا عدم آگاهى از اثرات شوم و عواقب دردناک آن مى باشد؟
کلمه [جهل ] و مشتقات آن گرچه به معانى گوناگونى آمده است ولى از قراین استفاده مى شود که منظور از آن در آیه مورد بحث طغیان غرایز و تسلط هوسهاى سرکش و چیره شدن آنها بر نیروى عقل و ایمان است ، و در این حالت ، علم و دانش انسان به گناه گرچه از بین نمى رود، اما تحت تاءثیر آن غرائز سرکش قرار گرفته و عملا بى اثر مى گردد، و هنگامى که علم اثر خود را از دست داد، عملا با جهل و نادانى برابر خواهد بود.
ولى اگر گناه بر اثر چنین جهالتى نباشد بلکه از روى انکار حکم پروردگار و عناد و دشمنى انجام گیرد، چنین گناهى حکایت از کفر مى کند و به همین جهت توبه آن قبول نیست ، مگر این که از این حالت بازگردد و دست از عناد و انکار بشوید.

در واقع این آیه همان حقیقتى را بیان مى کند که امام سجاد (علیه السلام ) در دعاى ابو حمزه با توضیح بیشترى بیان فرموده است آنجا که مى گوید:[الهى لم اعصک حین عصیتک و انا بربوبیتک جاحد و لا بامرک مستخف و لا لعقوبتک متعرض و لا لوعیدک متهاون لکن خطیئة عرضت و سولت لى نفسى و غلبنى هواى ...؛ خداى من  هنگامى که به معصیت تو پرداختم اقدام به گناه از راه انکار خداوندیت نکردم و نه به خاطر خفیف شمردن امر تو بود و نه مجازات تو را کم اهمیت گرفتم و نسبت به آن بى اعتنا بودم و نه وعده کیفرت را سبک شمردم بلکه خطایى بود که در برابر من قرار گرفت و نفس اماره ، حق را بر من مشتبه کرد و هوى و هوس بر من چیره شد].

سپس قرآن به یکى دیگر از شرایط توبه اشاره کرده و مى فرماید: [ثم یتوبون من قریب؛ سپس به زودى توبه کنند].
در باره این که منظور از قریب (زمان نزدیک ) چیست ؟ در میان مفسران گفتگو است ، جمع زیادى آن را به معنى قبل از آشکار شدن نشانه هاى مرگ مى گیرند، و آیه بعد را که مى گوید پس از ظهور علائم مرگ توبه پذیرفته نمى شود، شاهد بر آن مى دانند بنابر این تعبیر به [قریب] شاید به خاطر این است که اصولا زندگى دنیا هر چه باشد کوتاه و پایان آن نزدیک است.

اما بعضى دیگر آن را به معنى زمان نزدیک به گناه گرفته اند، یعنى به زودى از کار خود پشیمان شود و به سوى خدا بازگردد، زیرا توبه کامل آن است که آثار و رسوبات گناه را به طور کلى از روح و جان انسان بشوید، و کمترین اثرى از آن در دل باقى نماند، و این در صورتى ممکن است که در فاصله نزدیکى قبل از آنکه گناه در وجود انسان ریشه بدواند و به شکل طبیعت ثانوى در آید از آن پشیمان شود، در غیر این صورت غالبا اثرات گناه در زوایاى قلب و جان انسانى باقى خواهد ماند، پس توبه کامل توبه اى است که به زودى انجام پذیرد و کلمه [قریب] از نظر لغت و فهم عرف ، نیز با این معنى مناسبتر است.
درست است که توبه بعد از زمان طولانى نیز پذیرفته مى شود، اما توبه کامل نیست و شاید تعبیر به [على الله]: (توبه اى که بر خدا لازم است آن را بپذیرد) نیز اشاره به همین معنى باشد زیرا این تعبیر تنها در این آیه از قرآن آمده است و مفهوم آن این است که پذیرش این گونه توبه ها از حقوق بندگان مى باشد در حالى که پذیرش توبه هاى دور دست از طرف خداوند یک نوع تفضل است نه حق.

پس از ذکر شرایط توبه مى فرماید: [ فاولئک یتوب الله علیهم و کان الله علیما حکیما؛ خداوند توبه چنین اشخاصى را مى پذیرد و خداوند دانا و حکیم است].
در آیه بعد اشاره به کسانى که توبه آنها پذیرفته نمى شود نموده ، مى فرماید: [کسانى که در آستانه مرگ قرار مى گیرند و مى گویند اکنون از گناه خود توبه کردیم توبه آنان پذیرفته نخواهد شد. دلیل آن هم روشن است زیرا در حال احتضار و در آستانه مرگ، پرده ها از برابر چشم انسان کنار مى رود، و دید دیگرى براى او پیدا مى شود، و قسمتى از حقایق مربوط به جهان دیگر و نتیجه اعمالى را که در این زندگى انجام داده با چشم خود مى بیند و مسایل جنبه حسى پیدا مى کند واضح است که در این صورت هر گناهکارى از اعمال بد خود پشیمان مى گردد، و همانند کسى که شعله آتشى را نزدیک خود ببیند از آن فرار مى کند.

مسلم است که اساس تکلیف و آزمایش پروردگار بر این گونه مشاهده ها نیست، بلکه بر ایمان به غیب و مشاهده با چشم عقل و خرد است.
به همین دلیل در قرآن مجید مى خوانیم : هنگامى که نخستین نشانه هاى عذاب دنیا بر بعضى از اقوام پیشین آشکار مى گشت باب توبه به روى آنها بسته مى شد، در سرگذشت فرعون مى خوانیم: [حتى اذا ادرکه الغرق قال آمنت انه لا اله الا الذى آمنت به بنو اسرائیل و انا من المسلمین الان و قد عصیت قبل و کنت من المفسدین؛ تا آن زمان که غرقاب دامن او را گرفت ، صدا زد: الان ایمان آوردم که معبودى جز معبود بنى اسرائیل نیست و من از تسلیم شدگانم اما به او گفته مى شود الان این سخن را مى گویى ؟ و پیش از این نافرمانى کرده و از مفسدان بودى  به همین دلیل توبه تو پذیرفته نخواهد شد].

از بعضى از آیات قرآن (مانند آیه 12 سوره سجده ) استفاده مى شود که گناهکاران در قیامت با مشاهده عذاب الهى از کار خود پشیمان مى شوند ولى پشیمانى آنها سودى نخواهد داشت . چنین کسانى درست مانند مجرمانى هستند که وقتى چشمشان به چوبه دار افتاد و طناب دار را بر گلوى خود احساس کردند، از کار خود پشیمان مى شوند، روشن است که این پشیمانى نه فضیلت است و نه افتخار و نه تکامل، و به همین جهت چنان توبه اى بى اثر است.
البته این آیه با روایاتى که مى گوید: توبه تا آخرین نفس پذیرفته مى شودهیچگونه منافاتى ندارد، زیرا منظور از آن روایات لحظاتى است که هنوز نشانه هاى قطعى مرگ را مشاهده نکرده و به اصطلاح دید برزخى پیدا ننموده است.

دسته دوم : از کسانى که توبه آنها پذیرفته نمى شود آنها هستند که در حال کفر از جهان مى روند، در آیه فوق درباره آنها چنین مى فرماید: [و لا الذین یموتون و هم کفار؛ آنها که در حال کفر مى میرند توبه براى آنان نیست].

این حقیقت در آیات متعدد دیگرى از قرآن مجید نیز بازگو شده است.
بطور خلاصه شرط قبولى توبه دو چیز است : نخست این که قبل از مشاهده نشانه هاى مرگ باشد و دیگر این که انسان ، با ایمان از دنیا برود.
ضمنا از این آیه استفاده مى شود که انسان نباید توبه را به تأخیر اندازد، زیرا ممکن است بطور ناگهان مرگ او فرا رسد و درهاى توبه به روى او بسته شود و جالب توجه این که تاءخیر توبه که از آن به تسویف تعبیر مى کنند در آیه فوق هم ردیف مرگ در حال کفر قرار داده شده است و این نشانه اهمیتى است که قرآن به این موضوع مى دهد.
در هر صورت تا هنگامی که امکان بازگشت و تغییر مسیر وجود وجود داشته باشد توبه پذیرفته می شود. بنابراین شما هم مصداق آیه اول هستید که از روی غلبه هوا و هوس و چیره شدن آنها بر نیروی عقل و ایمان مرتکب گناه شده اید و اگر توبه صحیح و خالص انجام دهید قطعا پذیرفته خواهد شد بدون تردید و فوت وقت تصمیم بگیرید و برگردید درهای رحمت الهی باز است شما را می پذیرد. ندامت از کردارهای قبلی و تصمیم بر انجام اعمال نیک در آینده توبه خالص محسوب می شود همین که اعتراف دارید که مسیرتان صحیح نبوده و خطاهائی از شما سرزده علامت توبه و ندامت است منتهی از این به بعد می بایست با انجام اعمال صالح و پسندیده گذشته خود را جبران کنید.


باد پاییزی اگر برگ خزان را می برد

 

مهر زهرا هم گناه شیعیان را می برد

تشیع آیینه


نیمه شب تابوت را برداشتند
بار غم بر شانه‌ها بگذاشتند


هفت تن، دنبال یک پیکر، روان
وز پی‌ آن هفت تن، هفت آسمان

این طرف، خیل رُسُل دنبال او
آن طرف احمد به استقبال او

ظاهراً تشییع یک پیکر ولی
باطناً تشییع زهرا و علی

امشب ای مَه، مهر ورزو، خوش بتاب
تا ببیند پیش پایش آفتاب

دو عزیز فاطمه همراه‌شان
مشعل سوزان‌شان از آه‌شان

ابرها گریند بر حال علی
می‌رود در خاک آمال علی

چشم، نور از دست داده، پا، رمق
اشک، بر مهتاب رویش، چون شفق

دل، همه فریاد و لب، خاموش داشت
مُرده‌ای تابوت، روی دوش داشت

آه، سرد و بغض، پنهان در گلوی
بود با آن عدّه، گرم گفت و گوی


آه آه ای همرهان، آهسته‌تر
می‌برید اسرار را، سر بسته‌تر

این تنِ آزرده باشد جان من
جان فدایش، او شده قربان من

همرهان، این لیله‌ی قدر من است
من هلال از داغ و این بدر من است

اشک من زین گل، شده گلفام‌تر
هستی‌ام را می‌برید، آرام‌تر

وسعت اشکم به چشم ابر نیست
چاره‌ای غیر از نماز صبر نیست

چشم من از چرخ، پُر کوکب‌ترست
بعد از امشب روزم از شب، شب‌ترست

زین گل من باغ رضوان نفحه داشت
مصحف من بود و هجده صفحه داشت

مرهمی خرج دل چاکم کنید
همرهان، همراه او خاکم کنید


علی انسانی

www.aviny.com

گریه میکند


گل، بر من و جوانی من گریه می‌کند
بلبل به خسته جانی من گریه می‌کند


از بس که هست غم به دلم، جای آه نیست
مهمان به میزبانی من گریه می‌کند


از پا فتاده پا و ز کار اوفتاده دست
بازو به ناتوانی من گریه می‌کند


گل‌های من هنوز شکوفا نگشته‌اند
شبنم به باغبانی من گریه می‌کند


در هر قدم نشینم و خیزم میان راه
پیری، بر این جوانی من گریه می‌کند


گردون، که خود کمان شده، با چشم ابرها
بر قامت کمانی من گریه می‌کند


این آبشار نیست که ریزد، که چشم کوه
بر چهره‌ی خزانی من گریه می‌کند


فردا مدینه نشنود آوای گریه‌ام
بر مرگ ناگهانی من گریه می‌کند

علی انسانی

www.aviny.com