اللهم عجل لولیک الفرج

اللهم عجل لولیک الفرج

ای منتظران گنج نهان می آید،،،،آرامش جان عاشقان می آید..آقای تنهای ما
اللهم عجل لولیک الفرج

اللهم عجل لولیک الفرج

ای منتظران گنج نهان می آید،،،،آرامش جان عاشقان می آید..آقای تنهای ما

ویژگى هاى یاران امام زمان (علیه السلام )

 

 

خداوند متعالى در قرآن کریم مى‌فرماید:

وَکَأَیِّن مِّن نَّبِیٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثِیرٌ فَمَا وَهَنُواْ لِمَا أَصَابَهُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَمَا ضَعُفُواْ وَمَا اسْتَکَانُواْ وَاللّهُ یُحِبُّ الصَّابِرِینَ  وَمَا کَانَ قَوْلَهُمْ إِلاَّ أَن قَالُواْ ربَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِی أَمْرِنَا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ .1

چه بسیار پیامبرانى که مردان الهى فراوانى به همراهشان نبرد کردند و از هر رنجى که در راه خدا دیدند، نه سستى ورزیدند و نه ضعف و زبونى نشان دادند و خداوند، شکیبایان را دوست مى‌دارد. سخنشان فقط این بود که پروردگارا!  گناهان ما را ببخش و از تندروى‌هاى ما در کارها در گذر! گام‌هاى ما را استوار بدار و ما را بر جمعیت کافران پیروز کن!

واژه ربیون در این دو آیه شریف به مردمى خداپرست اشاره دارد که مخلصانه در رکاب پیامبران با کافران و مشرکان جنگیدند. ربیون در زمانه ما، مصداق تامى غیر از بسیجیان ندارد و تمام ویژگى‌هایى که در این دو آیه درباره ربیون بیان شده، گویا در شان بسیجیان ما نازل شده است .

پس از زمان پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم )، شاهد قیام هاى الاهى فراوانى بوده ایم؛2 اما هیچ یک از آنها مصداق ربیون کثیر؛ مردان الاهى فراوان نبوده است تا جایى که به طور یقین مى توان گفت: اگر از عصر پیامبر بگذریم ، کامل ترین مصداق ربیون کثیر، بسیجیان مخلص ما در ایران اسلامى بوده اند.

همان گونه که از روایات برمى آید، یاوران راستین امام زمان (ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء) نیز مصداق تام ربیون کثیر بوده ، داراى ویژگى هاى خاص ایشان هستند.

ویژگى هاى اساسى ربیون که در این دو آیه شریف بیان شده است، عبارتند از: قدرت والاى روحى، بردبارى، طلب مغفرت، طلب استوارى و استقامت و طلب نصرت که درباره هر یک از این ویژگى ها توضیحى مختصر ارائه مى کنیم :

 

1. قدرت والاى روحى

میدان جنگ ، عرصه جنگیدن ، کشتن و کشته شدن است . طولانى شدن جنگ ، به طور طبیعى آثار منفى فراوانى را در پى مى آورد. از یک طرف ، عواملى چون دورى از زن و فرزند، نابسامانى خانواده ها، بى سرپرستى بچه ها، فقر و ویرانى ناشى از جنگ ، باعث سست شدن اراده و انرژى روحى جنگاوران مى‌شود و از طرف دیگر، آثار ضعف و سستى در بدن و انرژى هاى جسمانى بروز مى کند. مجموعه این عوامل مى تواند باعث خضوع و تسلیم در مقابل دشمن شود.

خداوند متعالى، جنگاوران مجاهدى را مى ستاید که به عشق خدا و رسول او، خالصانه در میدان هاى طاقت فرساى جنگ استقامت ورزیدند و لحظه اى ضعف از خود نشان ندادند؛ ستارگان درخشانى که حتى با طولانى شدن جنگ و پیشامد مصیبت هاى گوناگون ، نه در عشق و اراده آهنینشان ضعفى پیدا شد و نه در برابر دشمن ، دست خضوع و تسلیم بالا بردند: فَمَا وَهَنُواْ لِمَا أَصَابَهُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَمَا ضَعُفُواْ وَمَا اسْتَکَانُواْ 3 از هر صدمه یا که در راه خدا دیدند، نه سستى ورزیدند و نه ضعف و زبونى نشان دادند.

چنین ویژگى بارزى را در رزمندگان و بسیجیان خویش در طول هشت سال دفاع مقدس به چشم دیده ایم ؛ دلیر مردانى که تا واپسین نفس و واپسین قطره خون از اسلام و میهن اسلامى دفاع کردند و تمام هستى خود را بر سر پیمان الاهى خویش فدا ساختند.

چه بـسیار پیـامـبرانى که مردان الهى فراوانى به همراهشان نبرد کردند و از هر رنجى که در راه خدا دیـدند، نـه سستى ورزیدند و نه ضعف و زبونى نشان دادند و خداوند، شکیبایان را دوست مى‌دارد. سخنشان فقط این بود که پروردگارا!  گناهان ما را ببخش و از تندروى‌هاى ما در کارها در گذر! گام‌هاى ما را استوار بدار و ما را بر جمعیت کافران پیروز کن!

2. بردبارى

دلیر مردانى که در این آیه ، مورد ستایش خداوند قرار مى گیرند، مجاهدانى خستگى ناپذیرند که به سبب بردبارى فوق العاده شان ، محبوب ذات اقدس الاهى شده اند: وَاللّهُ یُحِبُّ الصَّابِرِینَ 4 و خداوند، چنین صبرکنندگانى را دوست مى دارد. اگر در شاءن رزمندگان و بسیجیان ، جز همین جمله در قرآن نازل نشده بود، براى پاداش آنها کافى بود. چه پاداشى بالاتر از محبوبیت نزد خداوند قابل تصور است ؟! آن که پروردگارش او را دوست بدارد، چه چیزى کم خواهد داشت ؟!

 

3. طلب آمرزش ، استقامت و یارى
دعا

چنین مجاهدان راستینى در کشاکش مصیبت هاى جنگ و رنج هاى جنگاورى ، زبان حال و قالشان ، چیزى جز طلب آمرزش ، عذرخواهى و طلب استقامت و یارى از پروردگارشان نیست : و ما کان قولهم الا اءن قالوا ربنا اغفر لنا ذنوبنا و اسرافنا فى اءمرنا؛5 سخنشان جز این نبود که پروردگارا! گناهان ما را ببخش و از تندروى هاى ما در کارها درگذر.

این رزم آوران الاهى ، نه تنها خود و عمل خود را نمى بینند، بلکه همواره عذر تقصیر به درگاه الاهى مى آورند که خدایا! تو خود کوتاهى هاى ما را در انجام وظیفه ببخشاى و از گناه و زیاده روى و کوتاهى ما به لطف و مرحمت خویش در گذر:ربَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا6 و افراطهاى ما نیز در انجام وظیفه بندگى و مجاهدت چشم بپوش : وَإِسْرَافَنَا فِی أَمْرِنَا.7 پروردگارا! همه هستى ما از تو است و اکنون به درگاه تو تقدیم مى کنیم . لطف و مرحمتى کن و کاستى ها و لغزش هاى ما را تو خود جبران و اصلاح فرما! بار پروردگارا! این راه خطرخیز را با همه افت و خیزهایش تا بدین جا رسانده ایم ؛ اما چه امان از سستى در ادامه راه و فریب هاى شیطان و زمین گیرى دنیا؟! پس اکنون خدایا! ما را تا سرانجام این راه ، هموار استوار و پابرجا بدار: وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا 8 بار خدایا! هر چند ماءموریت ما انجام وظیفه است ، نه رسیدن به نتیجه ، اما نهایت آرزوى ما پیروزى بر کافران و نابکاران عالم است . خدایا! تو خود به قدرت قاهر خویش ما را بدین هدف برسان : وانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ .

 

4. رابطه عاشقانه با پروردگار

آیات متعدد دیگرى در قرآن داریم که بنا بر روایات پروردگار و اهل بیت (علیهم السلام ) در شاءن گروهى از شیعیان علوى نازل شده است که در آخر الزمان پدیدار خواهند شد. یکى از این آیات شریف که بر ربیون کثیر نیز تطبیق مى شود، این آیه نورانى است :

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ مَن یَرْتَدَّ مِنکُمْ عَن دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْکَافِرِینَ .9

اى کسانى که ایمان آورده اید! هر کس از شما که از آیین خود باز گردد، (بداند که ) خداوند به زودى ، قومى را برمى انگیزاند که ایشان را بسیار دوست مى دارد و آنها نیز خداوند را دوست مى دارند و در برابر مومنان سرافکنده و فروتن و در مقابل کافران سرافراز و مقتدرند.

لحن آیه پیشین ، رنج و ناراحتى پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) و مومنان راستین از سست عنصرى و دم دمى مزاجى افراد ضعیف الایمان را نشان مى دهد؛ ناراحتى و نگرانى از عقبگرد و بازگشت مسلمانان سست ایمان به حلقه کافران.

این آیه نورانى در بر دارنده بشارتى شورانگیز به پیامبر و مومنان راستین است که هرگز نپندارید قوام دین خدا فقط به عده اى تازه مسلمانان ضعیف است که اگر به کفر و شرک باز گردند، اسلام و افتخارهاى آن از بین مى رود. اگر عده اى از اسلام روى گردانیدند و به کفر بازگشتند، هرگز اندوهى به خویش راه ندهید؛ چرا که خداوند، در آینده ، مؤ منانى را بر خواهد انگیخت که نخستین صفت و مدال افتخارشان این است که محبوب خداوندگار، و محب اویند: یحبهم و یحبونه ؛ خداوند دوستدار ایشان است و ایشان نیز دوستدار خداوندند. عشق مقدس و طرفینى بین ایشان و پروردگارشان برقرار شده است ؛ فضیلتى بس ارزشمند که مقامى بالاتر از آن تصور شدنى نیست .

اى کسانى که ایمان آورده اید! هر کس از شما که از آیین خود باز گردد، (بداند که ) خداوند به زودى ، قـومى را برمـى انگـیزاند که ایـشان را بسیار دوست مى دارد و آنها نـیز خداوند را دوست مى دارند و در برابر مـومـنـان سرافـکنـده و فـروتن و در مقابل کافران سرافراز و مقتدرند

5. فروتنى در برابر مؤ منان و گردن فرازى در مقابل کافران

علامت این عشق پاک طرفینى ، دو صفت همراه با هم است : اءذله على المؤ منین و اءعزه على الکافرین ؛ در برابر مؤ منان متواضع و فروتنند و در مقابل کافران گردن فراز و مقتدرند. در مقابل اهل ایمان ، چنان تواضع دارند که گویا بنده ایشانند. در برابر مومنان به هیچ وجه انانیت و خودبینى ندارد؛ به طورى که گویا خود ایشانند. همینان که در برابر مؤ منان ، چنین خاکى و متواضع اند، در مقابل کافران ، سرسخت و عزتمندند. ایشان در مقابل گردنکشان چنان در اوج عزت و قدرت و گردن فرازى اند که گویا آنان را هرگز به شمار نمى آورند.

وعده الاهى در این آیه نورانى و معجزه آمیز، از ظهور خداباورانى ثابت قدر با دو صفت والاى باطنى و روحى خبر مى دهد که هم محبوب خدا، و هم محب اویند؛ ویژگى هاى والایى که از راههاى ظاهرى قابل تشخیص نیست ؛ زیرا این دو ویژگى قلبى ، رازى نهان بین عاشق و معشوق است که بیگانگان از آن آگاهى ندارند؛ اما کسانى که این دو ویژگى قلبى را دارا هستند، دو نشانه ظاهرى در رفتار و گفتارشان پدیدار مى شود:

1. اءذله على المومنین ؛ خاضع و فروتن در برابر مومنان ؛

2. اءعزه على الکافرین ؛ عزتمند و مقتدر در برابر کافران .

دعا

اگر این ویژگى ها را بر خصوصیاتى که براى ربیون کثیر ذکر شده بود، تطبیق دهیم ؛ و آن گاه بر تاریخ اسلام مرورى کنیم ، براى آن هیچ مصداقى ، جز بسیجیان شورآفرین ایران اسلامى نمى یابیم ؛ ارتشى میلیونى که اکثریتشان ، داراى این اوصافند؛ البته وجود شدت و ضعف و درجه هاى گوناگون براى این ویژگیها طبیعى است .

در چشمان حقیقت بین بسیجیان ما، قدرتمندترین قدرت هاى جهان ، حقیرترین و ناچیزترین افراد به شمار مى آیند. امام و پیشواى این گروه میلیونى ، همان رادمردى بود که درباره قاهرترین قدرت زمانه اش ، آن هم در هنگامه جنگ تحمیلى و محاصره کامل اقتصادى و با نبود سپاه و ارتشى ، چنان سخن مى گفت که گویا درباره موشى خوار و ذلیل سخن مى گوید: آمریکا، هیچ غلطى نمى تواند بکند. هر چه فریاد دارید، بر سر آمریکا بکشید. با دلهره به محضرش عرض کردند: امریکا رابطه اش را با ایران به طور کلى قطع کرده است و ناوهاى جنگى او به سوى خلیج فارس در راهند. در این هنگام ، در اوج صلابت و عزت فرمود: مگر این رابطه براى ما چه نفعى داشته است که از قطع آن نگران باشیم . این که به بره اى بگویند گرگى خونخوار رابطه اش را با تو قطع کرده است ، نه تنها نگرانى و ناراحتى ندارد؛ بلکه سرور و خوشحالى دارد.

این تجلى اءعزه على الکافرین است که در برابر هیچ قدرت شیطانى خضوع نمى کند و اندک باجى نمى دهد؛ چرا که روح والایش به اقیانوس بیکران قدرت الاهى متصل شده است . پشتوانه چنین رادمردانى ، کوهسارى عظیم از قدرت خدایى و عنایت اولیاى الاهى است . اینان تحت عنایت هاى خاص پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم )، امامان (علیهم السلام ) و در صدر ایشان ، تحت ولایت خاص امام عصر (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) قرار گرفته اند؛ از این رو در برابر هیبت و شوکت دشمنان ، خم به ابرو نمى آورند و هیچ گاه احساس شکست و حقارت نمى کنند؛ هر چند در مقابل تجهیزات فوق مدرن کافران هیچ سلاحى نداشته باشند. این مردان ربانى ، با قدرت بى نهایت ، رابطه اى عاشقانه برقرار کرده و محبوب او شده اند؛ تمام هستى خویش را در برابر او باخته و همه چیز را به او یافته اند؛ اما همان امام ، در برابر کارگر فقیر یا پدر شهید، با کمال خضوع و مهربانى ، مى فرمود: من دست شما را مى بوسم یا خطاب به بسیجیان مى فرمود: اى کاش من هم یک بسیجى بودم .

نشانه مردان الاهى این است که در جهاد فى سبیل الله ، از هیچ سرزنشى نمى هراسند: یُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَلاَ یَخَافُونَ لَوْمَةَ لآئِمٍ آنها در راه خدا مجاهده مى کنند و از سرزنش هیچ ملامت گرى هراسى ندارند

6. نهراسیدن از سرزنش ها

نشانه دیگر این مردان الاهى این است که در جهاد فى سبیل الله ، از هیچ سرزنشى نمى هراسند: یُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَلاَ یَخَافُونَ لَوْمَةَ لآئِمٍ 10 آنها در راه خدا مجاهده مى کنند و از سرزنش هیچ ملامت گرى هراسى ندارند. مجاهده فرهنگى این رادمردان ، زبان ملامتگران را ضدشان مى گشاید؛ ولى آنها هیچ باکى ندارند. اگر بنا بود، در مجاهدت هاى الاهى ملامتى در کار نباشد، این آیه براى چه بود؟!

شیعیانى مخلص همچون میثم تمارها، عمرو بن حمدها، حجر بن عدى ها و ابوذرها تبعید شدند؛ زندانى و شکنجه شدند، و بدنهایشان را بر دار نگه داشتند؛ اما لحظه اى از ولایت مولایشان على (علیه السلام ) و ستایش او دست برنداشتند تا آن که زبانشان را بریدند؛ شکمشان را دریدند و عاقبت به شهادت رسیدند.

اگر ما نیز بخواهیم در شمار شیعیان واقعى على بن ابى طالب (علیه السلام ) و امام زمانمان باشیم ، باید خود را آماده کنیم و در راه انجام وظیفه و اظهار حق ، از هیچ چیزى ، حتى از سرزنش دوستان نیز نهراسیم . خیلى راحت است که انسان به دست دشمنان ترور و کشته شود؛ اما آن چه تحملش مشکل است ، ملامت دوستان است . کسانى که خداوند، براى زنده کردن دینش برخواهد انگیخت ، از سرزنش دوستان نیز نمى هراسند.

بر حذر باشیم که اگر خود را براى ایفاى چنین مسؤولیت سنگینى آماده نکنیم و یا در دام ملامتگران و فتنه جویان گرفتار آییم ، جزو گروه و حزبى خواهیم شد که خلاف قرآن و معارف اهل بیت (علیهم السلام ) رفتار مى کنند؛ البته با شعار و فریاد، انسان نه علوى مى شود و نه حسینى . به فرمایش مقام معظم رهبرى ، رفتارمان باید علوى باشد؛ وگرنه شاه هم شعار اسلام پناهى و شایسته سالارى مى داد. چه فایده اى خواهد داشت اگر در شعار و گفتار بگوییم : یا لیتنا کنا معکم فنفوز فوزا عظیما؛ اى کاش در کربلا با شما بودیم تا به شهادت مى رسیدیم ؛ اما در عمل حاضر نباشیم حتى یک سیلى بخوریم ؟ حاضر نباشیم یک فحش بشنویم ؟ این دیگر چگونه حسینى بودن است ؟!

این بزرگواران غیور کجا، و بى غیرتان ترسو کجا؟! مردمى سست ایمان که با کوچک ترین تهدید آمریکا مى گریزند و میدان را خالى مى گذارند، و آنان که دلهایشان همواره از قطع رابطه با آمریکا هراسان و لرزان است ، از روحیه و حماسه حسینى چه بهره اى برده اند؟!

 

برگرفته از آفتاب ولایت، آیت الله محمد تقى مصباح یزدى

هدهدی - گروه دین و اندیشه تبیان


1- آل عمران (3)، 146 و 147.

2- حتى یاوران شیدایى امام حسین (علیه السلام ) را نیز نمى توان مصداق ربیون کثیر دانست ؛ چرا که تعدادشان 72 نفر بیش نبوده است .

3- آل عمران (3)، 146.

4- آل عمران (3)، 146.

5- آل عمران (3)، 147.

6- آل عمران (3)، 147.

7- آل عمران (3)، 147.

8- آل عمران (3)، 147.

9- مائده (5)، 54.

10- مائده (5)، 54.

http://www.tebyan.net